|
تما تاحالا اسم اون شركت هايي رو شنيدين كه ميگن بدون نياز به سرمايه و پول دار شويد . و شايد هم فكر كنيد اين مطلب هم يه سايتي رو معرفي ميكنه مثل اون سايتا . ولي بدونيد اگه اين طرز فكرو داريد در اشتباهيد . من خودم تاحالا بيش از ۴ - ۵ مورد بوده كه براي تبليغات يه همچين سايت هايي حتي حاظر بودن پول هم بدن ولي قبول نكردم . اما قضيه اين سايت فرق ميكنه . حالا چه فرقي ؟ اولا جوايز بر اساس روحيات ما هست مثل : X-BOX 360 Elite - Play Station 3 - Nintendo - Nokia N95 - , ...... |
در سال ۱۹۹۵به لسآنجلس رفت تا حرفهی هنرپیشگی را دنبال کند. او در توصیف راه پر پیچ و خمی که در مسیر ستاره شدن طی کرده، چنین میگوید: «راه درازی در پیش رو داشتم که با ناکامی، شکــست و موانع بسیاری همراه بود؛ اما هرگز نتوانستم از آن دست بکشم. هنرپیشگی برای من به منزلهی هوا برای تنفس است. بنابراین کاری بود که باید انجام میدادم.»
ایفای نقش «دیوید» حساس و درونگرای سریال تلویزیونی «داینوتوپیا»، نخستین حضور میلر در قالب نقش اصلی به حساب میآید. پس ازظاهرشدن درتعدادی نقش فرعی در تلویزیون، در سال ۲۰۰۳، در فیلم «ننگ بشری» به عنوان جوانیِ شخصیت «کولمن سیلک» آنتونی هاپکینز، ایفای نقش کرد و در قالب نقش فردی که با گذشتهی خود در حال مبارزه است، قاطعانه به عنوان مرکز اصلی فیلم شناخته شد. میلر به صورت گستردهای روی نقش کار کرد به طوری که برای به تصویر کشیدن شخصیت «سیلک» در قالب یک بوکــسور علاوه بر کندوکاو شخصیت آنتونی هاپکینز، اقدام به گرفتن رژیم غذایی چهار ماهه کرد. او به طور کلی خاطرات شیرین بسیاری از این تجربیات دارد و به گفتهی [تونی موریسون] در رمان معشوق: «شرحیات متعلق به شارحاند، نه مشروح.»
ایفای نقش «گیج پترونزی» دانشآموزی که به هیولای دریایی تبدیل میشود، در سریال «بوفی، قاتلِ خونآشام» (۱۹۹۸) اولین حضورش در تلویزیون بود.
در سال ۲۰۰۵ برای بازی در نقش «مایکل اسکوفیلد» در سریال فرار از زندان شبکهی تلویزیونی فاکــس انتخاب شد. او نقش برادر مهربانی را بازی کرد که نقشهی پیچیده و دقیقی را برای رهایی برادرش «لینکولن باروز» دامینیک پرسل از اعدام به جرمی که مرتکب نشده بود، طراحی میکند و با اجرای بینظیرش جایزهی بهترین بازیگر سریالهای هیجانیِ «گلدن گلاب»(۲۰۰۵) را از آن خود کرد.
میلر در دو موزیک ویدئوی ماریا کری که «برت رتنر» کارگردان اپیزود آغازین (Pilot) از سریال فرار از زندان کارگردانی آنها را به عهده داشت، در نقش مهمان حضور پیدا کرد. «رتنر» ایدهی استفاده از میلر در موزیک ویدئو را مطرح کرد و بعد از نشان دادن عکــس او به «کری» و موافقت وی، هردو پروژه همزمان فیلمبرداری شد. بنابراین امکان حضور توأم در هر دو پروژه را به دست آورد. او در این باره میگوید: «ماریا چهرهای جهانی است. همکاری دو روزهای که در این پروژه با هم داشتیم، به من فرصت بیشتری برای دیده شدن داد و از این بابت سپاسگزارم.»
میلر پس از «فرار از زندان» به عنوان بازیگر مهمان در فصل یازده سریال تلویزیونی “ Low and Order” حضور پیدا کرد.
فیلم شناسی
۱۹۹۷: بوفی، قاتل خون آشام ( Buffy the Vampire Slayer )، (سریال تلویزیونی).
۲۰۰۰ : عامهپسند (Popular )، (سریال تلویزیونی).
۲۰۰۲ : داینوتوپیا (Dinotopia)، (سریال تلویزیونی).
۲۰۰۳ : ننگ بشری (the Human Stain).
۲۰۰۳: زیر زمین (Underworld).
۲۰۰۵: اعتراف (the Confession)، (فیلم کوتاه ).
۲۰۰۵ : نهان (Stealth).
۲۰۰۵: نجواگر روح (Ghost Whisperer)، (سریال تلویزیونی).
۲۰۰۹ـ ۲۰۰۵ : فرار از زندان (Prison Break)، (سریال تلویزیونی).
عكس های مایكل اسكوفیلد در فرار از زندان
این تصویر تغییر اندازه داده شده. برای نمایش آن به صورت کامل لطفا روی این نوار کلیک نمائید. اندازه اصلی تصویر 1280x1024 می باشد. |
این تصویر تغییر اندازه داده شده. برای نمایش آن به صورت کامل لطفا روی این نوار کلیک نمائید. اندازه اصلی تصویر 800x600 می باشد. |
این تصویر تغییر اندازه داده شده. برای نمایش آن به صورت کامل لطفا روی این نوار کلیک نمائید. اندازه اصلی تصویر 800x600 می باشد. |
زمانی که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه ی بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند. از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضعیت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستایی ساده بودند با دو بچه: دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد: گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. به زودی بر می گردیم...
چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و در حالی که گریه می کرد گفت: «اگر برنگشتم مواظب خودت و بچه ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیر وقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و مرد می خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می شد. روزی در راهرو قدم می زدم. وقتی از کنار مرد می گذشتم داشت می گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می شود و ما برمی گردیم.
به یک باره نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد در حالی که اشاره می کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: خواهش می کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلا برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده مان نشود، وانمود می کنم که دارم با تلفن حرف می زنم.
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بینشان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد و شمع روشن کردن و کادو پیچی و از این جور بازیها نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می کرد
«یا مقلّب القلوب و الأبصار. یا مدبّر اللّیل و النّهار»؛ اى دگرگونکنندهى دلها و دیدها! اى ساماندهندهى به روز و شب! «یا محوّل الحول و الأحوال»؛ اى گردانندهى سالها و دلها و حالها! «حوّل حالنا الى احسن الحال»؛ حالِ ما را به بهترین حالها تبدیل فرما .
تبریک عرض میکنم عید سعید نوروز و آغاز سال نو را - که آغاز بهار و سرزندگى طبیعت است - به همهى هممیهنان عزیز که در سراسر کشور پهناور عزیز ما زندگى میکنند، و همچنین به همهى ایرانیانى که در هر نقطهاى از جهان هستند و چشم امید و انتظار به کشور عزیزشان دوختهاند؛ بخصوص به جوانان و مردان و زنانِ ازجانگذشتهاى که براى هدفهاى عالى انقلاب و کشور فداکارىهاى بزرگى را انجام دادند؛ از جانِ خودشان مایه گذاشتند و جوانان خود را تقدیم انقلاب و سربلندى کشور کردند؛ به خانوادههاى عزیز شهیدان، به جانبازان و خانوادههاى فداکار آنها و به همهى ایثارگران و کسانى که براى سربلندى کشور تلاش میکنند و کار انجام میدهند. و درود و سلام میفرستم به روح مطهر امام بزرگوارمان که سلسلهجنبان این حرکت عظیم مردمى و مایهى پیشرفت و اعتلاى کشور بزرگ اسلامى ایران بودهاند.
عید نوروز، آغاز رویش است. این رویش همچنان که در طبیعت محسوس است، میتواند در دلهاى ما و جانهاى ما و حرکت رو به پیشرفت ما نیز خود را مجسم و نمایان کند. نگاهى بیندازیم به سال 88 که اکنون به پایان آن رسیدهایم. اگر بنا باشد سال 88 در یک جمله تعریف شود، به نظر من عبارت است از: سال ملت ایران، سال عظمت و پیروزى این ملت بزرگ، سال حضور تاریخى و اثرگذار این ملت در عرصههائى که به سرنوشت انقلاب بزرگمان و به سرنوشت کشورمان بستگى داشت و منتهى میشد.
در آغاز سال 88 مردم با حضور بىسابقهى خود انتخاباتى را ساماندهى کردند که در تاریخ انقلاب ما - و البته در تاریخ طولانى کشور ما - سابقه نداشت و یک نقطهى برجسته و اوج به حساب مىآمد. در طول ماههاى بعد از انتخابات هم مردم در امتحانى بزرگ، در حرکتى عظیم و سرنوشتساز، حضور خود، ارادهى خود، ایستادگى خود، عزم ملى خود و بصیرت خود را نشان دادند.
تفسیر کوتاهى که از حوادث بعد از انتخابات در طول چند ماه میشود ارائه کرد، عبارت از این است که دشمنان کشور و دشمنان نظام جمهورى اسلامى بعد از گذشت سى سال، همهى تلاش خود و توان خود و نیروهاى خود را متمرکز کردهاند براى اینکه بتوانند این انقلاب را از درون شکست بدهند. ملت در مقابل این توطئهى بزرگ، این حرکت خصمانه، با آگاهى و بصیرت و عزم و ایستادگىِ بىنظیرى توانست دشمن را به شکست بکشاند. تجربهاى که در این هشت ماه بعد از انتخابات تا بیست و دوم بهمن بر این ملت و بر این کشور گذشت، تجربهاى پر از درس، پر از عبرت و حقیقتاً مایهى سربلندى ملت ایران است.
در سال 88 ملت خوش درخشید؛ مسئولین هم تلاشهاى ارزنده و بزرگى را انجام دادند. این تلاشها در حد خود، تلاشهاى باارزشى است؛ موجب تقدیر است. بر همهى ناظران منصف فرض است که از این تلاشها، از این زحمات و کار و کوششى که براى عمران و آبادانى و پیشرفت کشور در عرصههاى مختلف انجام گرفت، قدردانى کنند. در عرصهى علمى، در عرصهى صنعتى، در فعالیتهاى اجتماعى، در سیاست خارجى، در بخشهاى مختلف، مسئولین کشور کارهاى بزرگى را انجام دادهاند. خداوند به همهى آنها اجر عنایت کند و توفیق پیشرفت مرحمت بفرماید.
آنچه که از ملاحظهى وضعیت موجود کشور و ظرفیتهاى عظیمى که در دل این کشور و ملت بزرگ نهفته است، میشود به دست آورد، این است که آنچه ما انجام دادهایم، آنچه مسئولین و مردم انجام دادهاند، در مقابل آنچه که ظرفیت عظیم این کشور براى پیشرفت و رسیدن به عدالت است، کار بزرگى نیست. باید تلاشها را بیش از آنچه که در گذشته انجام دادهایم، همه انجام بدهند و خود را موظف بدانند.
در این دعائى که در آغاز هر سال، در هنگام تحویل، همه میخوانیم، این فِقره جالب توجه است که میفرماید: «حوّل حالنا الى احسن الحال». نمیفرماید ما را به روز نیکى، حال نیکى برسان؛ به پروردگار عرض میکند ما را به بهترین حالها، به بهترین روزها، به بهترین وضعیتها برسان. همت والاى انسان مسلمان همین است که در همهى عرصهها به بهترینها دست پیدا کند.
امسال براى اینکه ما بتوانیم آنچه را که در این دعاى شریف به ما تعلیم داده شده است و وظیفهى ماست، انجام بدهیم، براى اینکه بتوانیم بر طبق اقتضائات کشور و ظرفیتهاى کشور حرکت کنیم، احتیاج داریم به اینکه همت خودمان را چند برابر کنیم؛ کار را متراکمتر و پرتلاشتر کنیم. من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذارى میکنم. به امید اینکه در بخشهاى مختلف، بخشهاى اقتصادى، بخشهاى فرهنگى، بخشهاى سیاسى، بخشهاى عمرانى، بخشهاى اجتماعى، در همهى عرصهها، مسئولین کشور به همراه مردم عزیزمان بتوانند با گامهاى بلندتر، با همت بلندتر، با کار بیشتر و متراکمتر، راههاى نرفتهاى را بپیمایند و به هدفهاى بزرگ خود انشاءاللَّه نزدیکتر شوند. ما به این همت مضاعف نیازمندیم. کشور به این کار مضاعف نیازمند است.
باید به خداى متعال توکل کنیم؛ از خداى متعال استمداد کنیم و بدانیم که زمینه براى کار، زیاد است. دشمنان، دشمن علم و ایمان جامعهى ما هستند. علم و ایمان را به صورت مضاعف در میان خودمان باید تقویت کنیم. انشاءاللَّه راهها هموار خواهد شد؛ موانع، کوچک خواهد شد و کمک الهى و نصرت الهى، ملت ما و کشور ما و مسئولین ما را همراه و زیر سایهى خود خواهد داشت.
میگویند شیشه ها احساس ندارند ولی وقتی روی شیشه ی بخار گرفته ای نوشتم دوستت دارم ارام گریست
خلوتم را نشکن
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه
لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه
يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند
يكي با دست ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند
تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهايي داره مي باره از هر سو
خداحافظ گل مريم .گل مظلوم پر دردم
نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم
نمي دوني چه دلتنگم از اين خواب زمستوني
تو كه بيدار بيداري بگو از شب چي مي دوني
تو اين روياي سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازيچه اي بودي . تو دست سرد اين مردم
خداحافظ گل پونه . كه باروني نمي توني
...طلسم بغضو برداره .از اين پاييز ديوونه خداحافظ .....!
جدا ازحس خش نودی نباشی
به غیر از هر صفات بد الهی
اسیر هیچ کمبودی نباشی
الهی در حساب خنده هایت
دچا ر کسر مو جودی نباشی
نگاهت باز باشد تا که یک وقت
به فکر رفع مسدودی نباشی
به فکرشادکردن باش حیف است
که اهل کار پر سودی نباشی
بخوان درس صدااقت را که شبها
تو در گابوس مردودی نباشی
یک روز او برای خرید ران مرغ به مغازه رفت.اما نمی دانست ران مرغ به زبان انگلیسی چه می شود . برای همین اول دست هایش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پایین کرد و صدای مرغ درآورد. بعد پایش را بالا آورد و با انگشت رانش را به قصاب نشان داد . قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد.
نظر یادتون نره برای دل گرمی ما......
روز بعد او می خواست سینه مرغ بخرد. بازهم او نمی دانست که سینه مرغ به انگلیسی چه می شود. دوباره با دست هایش مانند مرغ بال بال زد و صدای مرغ درآورد. بعد دگمه های پالتو اش را باز کرد و به سینه خودش اشاره کرد . قصاب متوجه منظور او شد و به او سینه مرغ داد.
روز سوم خانم ، طفلک می خواست سوسیس بخرد. او نتوانست راهی پیدا کند تا این یکی را به فروشنده نشان بدهد. این بود که شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد!!! ............
.
.
.
خیلی منحرفید!
حواستون کجاست ؟
شوهرش انگلیسی صحبت می کرد.
حیف نون می ره تماشای رقص باله از اول تا آخرش خواب بوده. بعد ازش می پرسن چه طور بود؟ میگه آدمای خیلی خوبی بودن. دیدن من خوابم، رو نوک انگشت راه می رفتن!
از حیف نون می پرسن واحد کمتر از مثقال چیه؟ میگه چس مثقال!
اولی: امان از دست این زنها! زنم تمام دارائی ام را برداشت و رفت.
دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی ام رو برداشت و نرفت!
مادر به پسرش: هیچ خجالت نکشیدی این همه کیک رو تنهایی خوردی، اصلاً هیچ به فکر خواهرت بودی؟
پسر بچه: آره مامان همه اش به فکرش بودم، که نکنه یک دفعه وسط خوردن کیک سر برسه!
حیف نون از صدای جیرجیرک خوابش نمی برده، جیرجیرکه رو روغنکاری می کنه!
حیف نون می ره عیادت یکی از دوستانش، وقتی می خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن، میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید، که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها!
دو تا دروغگو داشتن از کنار یک کوه رد می شدن یکی به دیگری گفت: اون مورچه را می بینی که بالای اون کوهه؟ اون یکی هم گفت: کدوم یکی را می گی؟ اون یکی را که چشمش بازه یا اون یکی که چشاش بسته است؟
از حیف نون می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق!
می دونی بزرگترین خوبی مجرد بودن چیه؟
از هر طرف تخت که عشقت بکشه می تونی بیای پایین!
حیف نون در خونش رو رنگ می کنه، بجه هاش گم می شن!
یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه:
سبز - آبى - قرمز
ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من راقص نورم!
از حیف نون می پرسن برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه 3 نفر. می گن چرا 3 نفر؟ میگه: یه نفر میره بالای نردبون لامپ رو بگیره، دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخونن!
حیف نون زنشو بدجوری می زده، ازش می پرسن چی کار کرده که می زنیش؟ می گه اگه می دونستم که می کشتمش!
حیف نون با کلید گوشش رو تمیز می کنه، گردنش قفل می شه!
به حیف نون می گن: فهمیدی زلزله اومد؟ می گه: نه! من روم اون ور بود!
دو نفر تصمیم می گیرند فارسی حرف بزنند.
اولی: پا شو!
دومی: نمی پاشم!
اولی: نمی پاشم چیه؟ باید بگی پاشیده نمی شوم!
به حیف نون ميگن از چه لبي خوشت مياد؟ ميگه از لب جوب!
حیف نون با احساسات زنش بازی مي كنه، سه هيچ مي بازه!
حیف نون مي ره عروسی، تو عروسي برف شادي مي زنن، سرما مي خوره!
حیف نون میره WC باد صدادار میده! میاد بیرون می بینه چندتا دختر جلوی در ایستادن. برای اینکه ضایع نشه میگه: اه! بی فرهنگا! شیمیایی می زنن آب نمی ریزن صداش بره!!!
حیف نون پول مي اندازه توي صندوق صدقات، بعد سوارش مي شه!
حیف نون رفت حج. اونجا نه نماز می خوند، نه طواف می کرد... ازش پرسیدن چرا؟ گفت: به ما گفتن همه چیز با کاروانه!
به آقای خوش غیرت گفتن زنت باز امروز با بنز امير آقا رفت بيرون.
آقای خوش غیرت ميگه: موندم كه امير آقا چند تا كارت سوِخت داره؟!
حیف نون با دوستش دعواش می شه. جمعیت می گن: بزن تو فکش!
حیف نون نمی دونسته فک کجاست؟ محکم می زنه تو شکم دوستش!
دوستش شکمشو می گیره می گه: آخ فکم!
صدای موسیقی فضای کوچیک کافی شاپ رو پر کرد .
روحش با صدای آروم و دلنواز موسیقی , موسیقی که خودش خلق می کرد اوج می گرفت .
مثه یه آدم عاشق , یه دیوونه , همه وجودش توی نت های موسیقی خلاصه می شد .
هیچ کس اونو نمی دید .
همه , همه آدمایی که می اومدن و می رفتن
همه آدمایی که جفت جفت دور میز میشستن و با هم راز و نیاز می کردن فقط براشون شنیدن یه موسیقی مهم بود .
از سکوت خوششون نمیومد .
اونم می زد .
غمناک می زد , شاد می زد , واسه دلش می زد , واسه دلشون می زد .
چشمش بسته بود و می زد .
صدای موسیقی براش مثه یه دریا بود .
بدون انتها , وسیع و آروم .
یه لحظه چشاشو باز کرد و در اولین لحظه نگاهش با نگاه یه دختر تلاقی کرد .
یه دختر با یه مانتوی سفید که درست روبروش کنار میز نشسته بود .
تنها نبود … با یه پسر با موهای بلند و قد کشیده .
چشمای دختر عجیب تکونش داد … یه لحظه نت موسیقی از دستش پرید و یادش رفت چی داره می زنه .
چشماشو از نگاه دختر دزدید و کشید روی دکمه های پیانو .
احساس کرد همه چیش به هم ریخته .
دختر داشت می خندید و با پسری که روبروش نشسته بود حرف می زد .
سعی کرد به خودش مسلط باشه .
یه ملودی شاد رو انتخاب کرد و شروع کرد به زدن .
نمی تونست چشاشو ببنده .
هر چند لحظه به صورت و چشای دختر نگاه می کرد .
سعی کرد قشنگ ترین اجراشو داشته باشه … فقط برای اون .
دختر غرق صحبت بود و مدام می خندید .
و اون داشت قشنگ ترین آهنگی رو که یاد داشت برای اون می زد .
یه لحظه چشاشو بست و سعی کرد دوباره خودش باشه ولی نتونست .
چشاشو که باز کرد دختر نبود .
یه لحظه مکث کرد و از جاش بلند شد و دور و برو نگاه کرد .
ولی اثری از دختر نبود .
نشست , غمگین ترین آهنگی رو که یاد داشت کشید روی دکمه های پیانو .
چشماشو بست و سعی کرد همه چیزو فراموش کنه .
….
شب بعد همون ساعت
وقتی که داشت جای خالی دختر رو نگاه می کرد دوباره اونو دید .
با همون مانتوی سفید
با همون پسر .
هردوشون نشستن پشت همون میز و مثل شب قبل با هم گفتن و خندیدن .
و اون برای دختر قشنگ ترین آهنگشو ,
مثل شب قبل با تموم وجود زد .
احساس می کرد چقدر موسیقی با وجود اون دختر براش لذت بخشه .
چقدر آرامش بخشه .
اون هیچ چی نمی خواست .. فقط دوس داشت برای گوشای اون دختر انگشتای کشیده شو روی پیانو بکشه .
دیگه نمی تونست چشماشو ببنده .
به دختر نگاه می کرد و با تموم احساسش فضای کافی شاپ رو با صدای موسیقی پر می کرد .
شب های متوالی همین طور گذشت .
هر روز سعی می کرد یه ملودی تازه یاد بگیره و شب اونو برای اون بزنه .
ولی دختر هیچ وقت حتی بهش نگاه هم نمی کرد .
ولی این براش مهم نبود .
از شادی دختر لذت می برد .
و بدترین شباش شبای نیومدن اون بود .
اصلا شوقی برای زدن نداشت و فقط بدون انگیزه انگشتاشو روی دکمه ها فشار می داد و توی خودش فرو می رفت .
سه شب بود که اون نیومده بود .
سه شب تلخ و سرد .
و شب چهارم که دختر با همون پسراومد … احساس کرد دوباره زنده شده .
دوباره نت های موسیقی از دلش به نوک انگشتاش پر می کشید و صدای موسیقی با قطره های اشکش مخلوط می شد .
اونشب دختر غمگین بود .
پسربا صدای بلند حرف می زد و دختر آروم اشک می ریخت .
سعی کرد یه موسیقی آروم بزنه … دل توی دلش نبود .
دوست داشت از جاش بلند شه و با انگشتاش اشکای دخترو از صورتش پاک کنه .
ولی تموم این نیازشو توی موسیقی که می زد خلاصه می کرد .
نمی تونست گریه دختر رو ببینه .
چشماشو بست و غمگین ترین آهنگشو
به خاطر اشک های دختر نواخت .
…
همه چیشو از دست داده بود .
زندگیش و فکرش و ذکرش تو چشمای دختری که نمی شناخت خلاصه شده بود .
یه جور بغض بسته سخت
یه نوع احساسی که نمی شناخت
یه حس زیر پوستی داغ
تنشو می سوزوند .
قرار نبود که عاشق بشه …
عاشق کسی که نمی شناخت .
ولی شده بود … بدجورم شده بود .
احساس گناه می کرد .
ولی چاره ای هم نداشت … هر شب مثل شب قبل مثل شب اول … فقط برای اون می زد .
…
یک ماه ازش بی خبر بود .
یک ماه که براش یک سال گذشت .
هیچ چی بدون اون براش معنی نداشت .
چشماش روی همون میز و صندلی همیشه خالی دنبال نگاه دختر می گشت .
و صدای موسیقی بدون اون براش عذاب آور بود .
ضعیف شده بود … با پوست صورت کشیده و چشمای گود افتاده …
آرزوش فقط یه بار دیگه
دیدن اون دختر بود .
یه بار نه … برای همیشه .
اون شب … بعد از یه ماه … وقتی که داشت بازم با چشمای بسته و نمناکش با انگشتاش به پیانو جون می داد دختر
با همون پسراز در اومد تو .
نتونست ازجاش بلند نشه .
بلند شد و لبخندی از عمق دلش نشست روی لباش .
بغضش داشت می شکست و تموم سعیشو می کرد که خودشو نگه داره .
دلش می خواست داد بزنه … تو کجایی آخه .
دوباره نشست و سعی کرد توی سلولای به ریخته مغزش نت های شاد و پر انرژی رو جمع کنه و فقط برای ورود اون
و برای خود اون بزنه .
و شروع کرد .
دختر و پسرهمون جای همیشگی نشستن .
و دختر مثل همیشه حتی یه نگاه خشک و خالی هم بهش نکرد .
نگاهش از روی صورت دختر لغزید روی انگشتای اون و درخشش یک حلقه زرد چشمشو زد .
یه لحظه انگشتاش بی حرکت موند و دلش از توی سینه اش لغزید پایین .
چند لحظه سکوت توجه همه رو به اون جلب کرد و خودشو زیر نگاه سنگین آدمای دور و برش حس کرد .
سعی کرد دوباره تمرکز کنه و دوباره انگشتاشو به حرکت انداخت .
سرشو که آورد بالا نگاهش با نگاه دختر تلاقی کرد .
- ببخشید اگه میشه یه آهنگ شاد بزنید … به خاطر ازدواج من و سامان …. امکان داره ؟
صداش در نمی اومد .
آب دهنشو قورت داد و تموم انرژیشو مصرف کرد تا بگه :
- حتما ..
یه نفس عمیق کشید و شاد ترین آهنگی رو که یاد داشت با تموم وجودش
فقط برای اون
مثل همیشه
فقط برای اون زد
اما هیچکس اونشب از لا به لای اون موسیقی شاد
نتونست اشک های گرم اونو که از زیر پلک هاش دونه دونه می چکید ببینه
پلک هایی که با خودش عهد بست برای همیشه بسته نگهشون داره
دختر می خندید
پسر می خندید
و یک نفر که هیچکس اونو نمی دید
آروم و بی صدا
پشت نت های شاد موسیقی
بغض شکسته شو توی سینه رها می کرد .
برج ثور (اردیبهشت) بوسه های شما با تعلل صورت می گیرد اما بوسه هایی ژرف و با احساس هستند که پی در پی می آیند و می آیند و...
برج جوزا (خرداد) بوسه های شما تند و سریع و بسیار پرحرارت هستند که نشانگر حس شهوتران و لذت طلب شماست، اما این احساس داغ و سوزان خیلی زود فروکش می کند.
برج سرطان (تیر) بوسه های شما گرم و لطیف است، و دوست دارید تا ابد به آن ادامه دهید...
برج سنبله (شهریور) بوسه های شما بسیار دقیق، ظریف و ماهرانه است و معشوقتان زمانی متوجه آن می شود که شما کارتان را تمام کرده اید.
برج عقرب (آبان) شما خیلی زود از بوسیدن می گذرید و به سراغ......چیزی می روید که پشت سر آن برسد.
برج قوس (آذر) بوسه های شما غافلگیر کننده و خود به خودی هستند که باعث می شود معشوقتان بیشتر و بیشتر طلب کند.
برج حوت (اسفند) بوسه های شما رویایی، خیال انگیز، عاشقانه و ابدی است.
سلام بازدید کننده عزیز جان هرکی که دوسش داری روی تبلیغات کلیک کنید برای شما سودی ندارد و لی برای من دارد. راستی برای هرکی که رو تبلیغات کلیک کنه براش صلوات میفرستم. دستتان درد نکنه
با تشکر مدیر وبلاگ
سوال مسابقه:برای مادرتان هدیه چی گرفته اید؟
۱)روسری
۲)گل
۳)پول دادم
۴)وقت نشده چیزی بگیرم
۵)وسایل منزل برای او گرفتم
۶)طلا گرفتم
۷)هیچی نگرفتم
جواب خود را در نظر خواهی این پست بگذارید.
تا پایان خرداد ماه فرصت دارید تا جواب مسابقه را اعلام کنید راستی شماره تماستان را یا آدری ایمیل خود را بگذارید.
برخی از مردم تصور می کنند که نوجوانان دمدمی مزاج، افراط گرا، بی بند و بار، پیرو مد و یا شورشی هستند در حالی که تمام این خصائص بخشی از بحران بلوغ محسوب می شود. در واقع نوجوان در این دوران بطور دائمی در حال تغییر و تکامل است از همین روست که ممکن است دیدگاه های متفاوت و متعارض در هر دوران نسبت به موضوعات یکسان از خود نشان دهند و یا حالات روانی متفاوتی داشته باشند، گاهی بسیار پر شر و شور و گاهی آرام و درونگرا.
درهمین دوران است که نوجوان باید با یکی از مهمترین بحران های روانی زندگی خود رو در رو شود: بحران بلوغ.
بحران بلوغ، بخشی از خصیصه طبیعی این دوران انقلابی است که اگر نوجوان موفق شد به خوبی با آن رو در رو شود و از پس آن بر آید در مرحله جوانی با مشکلات کمتری روبرو خواهد شد.
نوجوان چه می خواهد:
نیل به آزادی و رهایی از سلطه پدر و مادر: نوجوان برای اثبات هویت و شخصیت خود در صدد اثبات خود است.
- گرایش به ارتباط با نوجوانان دیگر: یادگیری اجتماعی
- علاقه به انتخاب شغل و آمادگی برای قبول مسئولیت، از طریق آزمون و خطا و استعداد
- کوشش در راه تامین مالی و استقلال اقتصادی، از طریق عدم وابستگی به والدین
- گرایش به انتخاب همسر و تشکیل خانواده، از طریق خیال پردازی و آزمون وخطا
- آمادگی برای پی بردن به ارزشهای اخلاقی و معنوی، جهت روش حل مشکل
- آگاهی از محدودیت ها و توانایی های خود و نوجوانان دیگر، جهت برخورد منطقی با رقابت ها و واقع بینی
- قابلیت پیشرفت در مفاهیم ذهنی و مهارتهای مختلف، جهت کسب تجربه و درک مفاهیم بزرگسالان
- نیاز به راهنمایی و پیشرفت به سوی کمال، ازطریق الگوها و تجارب مناسب
انقلاب جسمانی و روانی:
نوجوانان در طول چند سال بارها تغییر می کنند نه تنها از نظر جسمانی بلکه همچنین از نظر روانی
دگرگونی های جسمانی و روانی با ترشح غده های جنسی آغاز و با ترشحات سایر غدد نظیر هیپوفیز و فوق کلیوی تکمیل می شود. متابولیسم انقلابی، ماهیچه های قوی، رشد استخوان ها، رشد سریع تر ساق های پا به نسبت بالا تنه، حجم قلب به دوبرابر افزایش می یابد که همزمان با بالارفتن فشار خون است.
اما رشد مغز به نسبت دوران کودکی چندان سریع نیست و بسیار ناچیز جلوه می کند.
اگر دختر نوجوان عادت ماهیانه را دورانی بداند که در آن از برخی فعالیت های اجتماعی منع شود می تواند تاثیرات منفی در ساختار شخصیت وی بگذارد. اضطراب عادت ماهیانه:
عادت ماهیانه ممکن است در برخی موارد با اضطراب در میان دختران همراه شود، در جوامع و خانواده هایی که آموزش جنسی الزامی به نوجوانان ارائه نمی شود، اولین عادت ماهیانه ممکن است با تغییراتی نادرست از جنسیت، اعتقادات مذهبی و یا احساس طرد شدگی و سردرگمی در دختران همراه شود. نوجوان ممکن است تصور کند که عادت ماهیانه که معمولا همراه با ضعف و درد نیز هست نوعی بیماری است، به ویژه آنکه برخی از دختران در این دوران دستخوش اختلالات خلقی ملایم هم می شوند، بی حوصله، گوشه گیر و عصبی و یا بهانه جو و پرخاشگر می شوند. تمام این نشانه ها ممکن است نوجوانی که تجربه و یا اطلاعات کافی در باره عادت جنسی ندارد را دچار اضطراب کند.
از همین رو بسیار ضروری است که از پیش برای تجربه عادت ماهیانه دارای آمادگی باشد و بداند که چگونه باید با آن روبرو شود و یا معنای این رخداد در بلوغ برای وی چیست.همچنین در مورد عادت ماهیانه تصورات و باورهای غلط نیز می توانند مشکل زا باشند، مثلا اگر دختر نوجوان عادت ماهیانه را دورانی بداند که در آن نجس و ناپاک است و از برخی فعالیت های اجتماعی منع شود می تواند تاثیرات منفی در ساختار شخصیت وی بگذارد. عادت ماهیانه در دختران سرآغاز توجه جدی تر به جنسیت هم است، دختران در این سن به نشانه های بلوغ در بدن خود توجه بیشتری نشان می دهند. این توجه به جنسیت سبب شود تا اثر تاثیرات محیط خانواده در جهت یابی های جنسی نوجوان دستخوش تغییرات ناخواسته ای شود. مثلا در خانواده ای که دختر خانواده را همچون پسر بار آورده اند و یا از وی خواسته اند که نقش های پسرانه را ایفا کند، دوگانگی یا بحران جهت یابی جنسی ممکن است به درازا بکشد و یا سبب در هم آمیختن نقش های جنسی شود.
اگه شما دوست دختر دارید اسمش را تو ثبت نظر ها بگذارید و اگر دوست پسر دارید اسم او را بگزارید.راستی اسم خودتان را هم بگذارید تا در مسابقه love.tv اسمتان را برایشان ایمیل کنم.
Bay
حالتون احوالتون من که خوبم بهتر ازاین نمیشم......
میتونین حدس بزنید چرا خیلی خوبم.......
میدونم میتونین تو نظرات حدستون رو بگین.........
کاش میشد بین ما فاصله جایی نداشت....
تا لبانم روز وشب برلبت گل میگذاشت......
کاش میشد هر نفس مست اغوشه تو بودم......
تاکه گرمی تنت از دلم غم میزدود
تو هم به گریه هایم بخندوقتی غرق هق هستم
شاید تو بی گناهی و من به جدایی لایقم
بهت نمی گم بمون این انتخاب به پای تو
صبوری می کردم اگه یه روزی بودم به جای تو
به پایان رسیدیم اما نکردیم اغاز
فروریخت پرها اما نکردیم پرواز
بخشای ای روشن عشق برما
بخشای
اره دنیا ............. بنویس
از شب های بی ستارم بنویس
از چشای غم گرفتم بنویس
روی ابرها ............ بنویس
روی موج ابی هر دل تنها بنویس
بنویس ........ عاشق بود ......... تنها بود
خدا تنها معشوقی است که عاشقی دارد
که هیچ یک از بودن دیگری راضی نیست
وهیچگاه یکی از انها معشوق را تنها برای خود
نمیخواهد
روی ان شیشه ی تب دارتورارها کردم
اسم زیبای تورا با نفسم جا کردم
شیشه بد جوری دلش ابری وبارانی شد
شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم
باسر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تورا
عکس زیبای تورا سیر تماشا کردم
قراربی قرارشد قرارم
من احساس تورادر انتظارم
ببین از دوریت بی روزگارم
زمستانم که درسوگ بهارم
من ان ابرم که خشکم
نا ندارم
که در اندوه دوری ها ببارم
ستاره ,اسمان ,روز,می شمارم
عزیز وعاشق ومجنون وزارم
بیا نوری بده برتاری شبهای تارم
که بی تو لعنتیست به هرچه دارم
نمیدانم که در دوری به قلبت ماندگارم
(٠ ولی اما تورا تا حد جان دوست دارم ٠)
نبینم نظر ندیها
دوستون دارم قددددددددددددددددددددددده ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
اسموننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننا
بایییییییییی
امروز براتون فال عطسه اوردم که خیلی وقت مورد پسنده خیلی ها
قرار گرفته ودر تمام وبلاگها هنوز رایجه شما هم میتونین استفاده کنید
روز وساعت زمانی که عطسه کردید رو به جا داشته باشید واز روی جدول زیر فالتون رو بخونید...
خیره انشالله
جمعه | 5شنبه | 4شنبه | 3شنبه | 2شنبه | 1شنبه | شنبه |
|
کمی صبر کن | نامه دریافت میکنی | خواب تو را می بیند | یک خیال | روز بدی داری | کمی صبر کن | روز خوب میگذرد | 6-7 |
فامیل میشوید | دیدارغیر منتظره | درموردت کنجکاوی میکند | مواظب دوستانت باش | همان می آید | امروز خوشحالی | مواظب کارهایت باش | 7-8 |
زیبایی امامغرور | جوابش رابده | مغرورنباش | دررویایی هستی ولی نمیدانی | زدست1 نفر ناراحت می شوی | دیدار | مطمئن باش دوستت دارد | 8-9 |
به مسافرت میروی | صحبت مهمی میشود | اتفاقی برایت می افتد | خوابهایت به حقیقت می پیوندد | به تو فکرمیکند | می خواهد تو را ببیند | خوشحالی | 9-10 |
با او رابطه برقرار میکنی | دوست دارد تو را ببیند | هرگز فراموشت نمیکند | با او رابطه برقرار میکنی | دیداربا کسی که دوستش داری | باتوصحبت میکند | نامه دریافت میکنی | 10-11 |
اولین عشقش هستی | دیدار | به تو فکر میکند | از خوابی وحشت داری | به تو می اندیشد | دوستت دارد | دعوا میکنی | 11-12 |
صحبت درباره توست | خبر خوش | هوشیار باش | غمگینی | به آرزویت میرسی | مواظب خودت باش | دیدار | 12.13 |
به میهمانی میروی | دلت پیش اوست | به تو احترام میگذارد | بیش از حد کنجکاوی | به آرزوهایت میرسی | به گذشته فکر کن | دیدار با کسی | 13-14 |
عاشق او میشوی | دوستت دارد | به حرف مردم اعتماد دارد | فامیل میشوید | طرفداری از تو | زیبا به نظر می رسد | یک اتفاق بد | 14-15 |
او را میبینی | اذیتش نکن | از تو خوشش می آید | به زیبائیت نناز | یک سختی در راه داری | عجله در دوستی داری | مهربانی می بینی | 15-16 |
مطمئن باش اولین عشقشی | بعدازظهر خوشی داری | درست فکر کن | به فکر آرزوهای گذشته ات باش | دوستت دارد | در کارهایت کمی ناراحتی | یک روزخوب و عالی | 16-17 |
خیانت کار نباش | مواظب اوقات باش | یک خبر جدید | دیدار با کسی که دوستش داری | صحبت در مورد توست | در کارهایت به تو کمک می کند | به تو قکر میکند | 17-18 |
ازدواج | کسی تو را دوست دارد و تو نمیدانی | دوست عزیزت می آید | نامه ای دریافت میکنی | ازدواج | صبور باش | برای او ارزشمندی | 18-19 |
اگر باکسی درددل می کنی مراقب باش | هیچ اتفاقی نمی افتد | در تکاپویی | منتظری | تهدید | منتظر باش | کمکش کن | 19-20 |
در رنج و سختی قرار می گیرد | به کارهایش فکر کن | بعدازظهر خوشی داری | به فکر فردا باش | دیداربا کسی که سالها اورا ندیده ای | خیانت می کنی | دیدار غیر منتظره | 20-21 |
کمی درباره خودت فکر کن | خیانت کار نباش | صحبت درباره توست | مضطربی | یک شب ترسناک | صحبت در مورد توست | درباره تو صحبت میکند | 21-22 |
به حرف مردم اهمیت نده | دیدار | منتظر کسی هستی | کسی راجع به تو حرف می زند | یک اتفاق خوب | به رفتارت اهمیت می دهد | درباره تو صحبت کرده | 22-23 |
مواظب خودت باش | خوش بختی | ازدواج | به فکرت می رسد | خوابهای خوش | خواب خوشی می بینی | در خواب تو را می بیند | 23-24 |
موفق باشید
مکزیک آفریقای جنوبی
جمعه - 21/3/89
* آفریقای جنوبی - مکزیک، ساعت 18:30
* اروگوئه - فرانسه، ساعت 23
اروگوئه فرانسه
شنبه - 22/3/89
* کره جنوبی - یونان، ساعت 16
* آرژانتین - نیجریه، ساعت 18:30
* انگلیس - آمریکا، ساعت 23
کره جنوبی یونان
یکشنبه - 23/3/89
* الجزایر - اسلوونی، ساعت 16
* صربستان - غنا، ساعت 18:30
* آلمان - استرالیا، ساعت 23
الجزایر اسلوونی
دوشنبه - 24/3/89
* هلند - دانمارک، ساعت 16
* ژاپن - کامرون، ساعت 18:30
* ایتالیا - پاراگوئه، ساعت 23
هلند دانمارک
سه شنبه - 25/3/89
* نیوزلند - اسلواکی، ساعت 16
* ساحل عاج - پرتغال، ساعت 18:30
* برزیل - کره شمالی، ساعت 23
برزیل کره شمالی
چهارشنبه - 26/3/89
* هندوراس - شیلی، ساعت 16
* اسپانیا - سوئیس، ساعت 18:30
* آفریقای جنوبی - اروگوئه، ساعت 23
اسپانیا سوییس
پنجشنبه - 27/3/89
* آرژانتین - کره جنوبی، ساعت 16
* یونان - نیجریه، ساعت 18:30
* فرانسه - مکزیک، ساعت 23
آرژانتین نیجریه
جمعه - 28/3/89
* آلمان - صربستان، ساعت 16
* اسلوونی - آمریکا، ساعت 18:30
* انگلیس - الجزایر، ساعت 23
آمریکا انگلیس
شنبه - 29/3/89
* هلند - ژاپن، ساعت 16
* غنا - استرالیا، ساعت 18:30
* کامرون - دانمارک، ساعت 23
غنا استرالیا
یکشنبه - 30/3/89
* اسلواکی - پاراگوئه، ساعت 16
* ایتالیا - نیوزلند، ساعت 18:30
* برزیل - ساحل عاج، ساعت 23
ایتالیا ساحل عاج
دوشنبه - 31/3/89
* پرتغال - کره شمالی، ساعت 16
* شیلی - سوئیس، ساعت 18:30
* اسپانیا - هندوراس، ساعت 23
پرتقال اسلواکی
سه شنبه - 1/4/89
* مکزیک - اروگوئه، ساعت 18:30
* فرانسه - آفریقای جنوبی، ساعت 18:30
* نیجریه - کره جنوبی، ساعت 23
* یونان - آرژانتین، ساعت 23
یونان کره جنوبی
چهارشنبه - 2/4/89
* اسلوونی - انگلیس، ساعت 18:30
* آمریکا - الجزایر، ساعت 18:30
* غنا - آلمان، ساعت 23
* استرالیا - صربستان، ساعت 23
آلمان صربستان
پنجشنبه - 3/4/89
* اسلواکی - ایتالیا، ساعت 18:30
* پاراگوئه - نیوزلند، ساعت 18:30
* دانمارک - ژاپن، ساعت 23
* کامرون - هلند، ساعت 23
پاراگوئه نیوزلند
جمعه - 4/4/89
* پرتغال - برزیل، ساعت 18:30
* کره شمالی - ساحل عاج، ساعت 18:30
* شیلی - اسپانیا، ساعت 23
* سوئیس - هندوارس، ساعت 23
هندوراس شیلی
مرحله یک هشتم نهایی
شنبه - 5/4/89
بازی شماره 49: اول گروه A - دوم گروه B، ساعت 18:30
بازی شماره 50: اول گروه C - دوم گروه D، ساعت 23
کامرون ژاپن
یکشنبه - 6/4/89
بازی شماره 51: اول گروه D - دوم گروه C، ساعت 18:30
بازی شماره 52: اول گروه B - دوم گروه A، ساعت 23
دوشنبه - 7/4/89
بازی شماره 53: اول گروه E - دوم گروه F، ساعت 18:30
بازی شماره 54: اول گروه G - دوم گروه H، ساعت 23
سه شنبه - 8/4/89
بازی شماره 55: اول گروه F - دوم گروه E، ساعت 18:30
بازی شماره 56: اول گروه H - دوم گروه G، ساعت 23
مرحله یک چهارم نهایی
جمعه - 11/4/89
بازی شماره 57: برنده بازی شماره 53 - برنده بازی شماره 54، ساعت 18:30
بازی شماره 58: برنده بازی شماره 49 - برنده بازی شماره 50، ساعت 23
شنبه - 12/4/89
بازی شماره 59: برنده بازی شماره 51 - برنده بازی شماره 52، ساعت 18:30
بازی شماره 60: برنده بازی شماره 55 - برنده بازی شماره 56، ساعت 23
مرحله نیمه نهایی
سه شنبه - 15/4/89
بازی شماره 61: برنده بازی شماره 57 - برنده بازی شماره 58
بازی شماره 62: برندگان بازی شماره 59 - برنده بازی شماره 60
دیدار رده بندی
شنبه - 19/4/89
بازی شماره 63: بازنده بازی شماره 61 - بازنده بازی شماره 62
دیدار فینال
یکشنبه - 20/4/80
بازی شماره 64: برنده بازی شماره 61 - برنده بازی شماره 62
دانلود آهنگ سریال سفری دیگر | پسورد: www.bia4clip.com
. سر: زنها هم از نوازش و حتی شانه کردن موهای سر لذت ميبرند.2. گوش: باز هم زنها از بوسيدن و زبان زدن لاله گوش و خارج آن لذت ميبرند.3. لبها: بوسیدن و مکیدن لبها در زن و مرد اثر یکسانی دارد؛ اما به نظر من این کار برای خانوما لذت بیشتری داره و همون چیزایی که در مورد لبهای آقایون گفته شد. 4. زیر بغل، بازو و مچ دست: این نواحی را به نرمی و با نوک انگشت نوازش کنید. از بوسیدن و لیسیدن این قسمت از بدن خانوما هیچ وقت قافل نشید مخصوصا زیر بغل که واقعا برای خانوما لذت بخشه.5. سینه: فکر کنین که یه بچه اید و میخواین از این سینه ها شیر بخورین و باهاش بازی هم کنین. بهتر است خود را فقط به نوک سینه محدود نکنید! هر دو سینه را کاملا در دست گرفته و مانند خمیر آنها را بمالید. نوک سینه ها را ببوسید، بمکید و آنها را بخورید. از گاز گرفتن نوک سینه ها هم غافل نشین. فضای بین دو سینه هم که جای خودش رو داره. 6. شکم و ناف: زنها از نوازش و غلغلک این دو قسمت خیلی لذت میبرند. با نوک انگشتتان روی شکم و اطراف ناف دایره بکشید. دست خود را بالای شکم و زیر دنده ها گذاشته و آهسته به سمت لگن بیاورید. هرگز از بوسیدن و لیسیدن شکم غافل نشوید. بوسیدن، مکیدن و لیسیدن ناف برای خانومها خیلی لذت بخشه. 7. پشت: بیشتر زنها کشته ماساژ پشت هستند. انگشت خود را روی مهره ها بالا و پایین ببرید و کمر او را بمالید .میتوتنید این کار را حتی هنگام سكس هم انجام بدهید. 8. باسن: تحریک این منطقه بسیار شهوت انگیز بوده میتوانید آنرا نوازش کنید، بلیسید، گاز بگیرید یا حتی به آن ضربه بزنید. اگه میخواین برای شریک ج ن س تون سنگ تموم بذارین، و در صورتی که از پاکیزه بودن این قسمت اطمینان دارین برای لیسیدن، مکیدن و بوسیدن مقعد خانوما سنگ تموم بذارین. تو انجام این مرحله از س. ک س شک و تردید به خودتون راه ندین.9. قسمت داخلی ران پشت زانو و ساق پا: رانها را ماساژ داده به سمت اندام ج ن س بروید. پشت زانو را به آرامی با نوک انگشت تحریک کنید. ساق و قسمت بالای مچ پا نیز فوق العاده حساس است. شیار بینپا و اندام ج ن س خانوما برای بوسیدن و لیسیدن لذتی داره که فقط در حین انجام اون میتونن بهش دست پیدا کنین.10. پاها: ماساژ پا و مکیدن انگشت میتواند بسیار تحریک کننده باشد.
11. اندام ج ن س : آخرین جایی است که باید به سراغ آن بروید. لب خارجی واژن را با نوازش دست، بوسیدن و مکیدن تحریک کنید. سپس سراغ کلیتوریس رفته و با تحریک آن بوسیله انگشت و نوک زبانتان او را به اوج لذت ج ن س برسانید
تعداد صفحات : 4
دوستان عزیز بسیار دوستان دارم و شما آزاد هستید مطالب را با ذکر منبع کپی کنید و به ما نظر دهید.