loading...
عشق
امیر حسین بازدید : 310 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
خانم روسی و یک آقای آمریکایی با هم ازدواج کردند و زندگی شادی را در سانفرانسیسکو آغاز کردند .طفلکی خانم ، زبان انگلیسی بلد نبود اما می توانست با شوهرش ارتباط برقرار کند.

یک روز او برای خرید ران مرغ به مغازه رفت.اما نمی دانست ران مرغ به زبان انگلیسی چه می شود . برای همین اول دست هایش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پایین کرد و صدای مرغ درآورد. بعد پایش را بالا آورد و با انگشت رانش را به قصاب نشان داد . قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد.

نظر یادتون نره برای دل گرمی ما......

روز بعد او می خواست سینه مرغ بخرد. بازهم او نمی دانست که سینه مرغ به انگلیسی چه می شود. دوباره با دست هایش مانند مرغ بال بال زد و صدای مرغ درآورد. بعد دگمه های پالتو اش را باز کرد و به سینه خودش اشاره کرد . قصاب متوجه منظور او شد و به او سینه مرغ داد.

روز سوم خانم ، طفلک می خواست سوسیس بخرد. او نتوانست راهی پیدا کند تا این یکی را به فروشنده نشان بدهد. این بود که شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد!!! ............

.

.

.



خیلی منحرفید!

حواستون کجاست ؟

شوهرش انگلیسی صحبت می کرد.

امیر حسین بازدید : 113 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
  

                          

  

                                                                                                  

                                         

امیر حسین بازدید : 96 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)

حیف نون می ره تماشای رقص باله از اول تا آخرش خواب بوده. بعد ازش می پرسن چه طور بود؟ میگه آدمای خیلی خوبی بودن. دیدن من خوابم، رو نوک انگشت راه می رفتن!

از حیف نون می پرسن واحد کمتر از مثقال چیه؟ میگه چس مثقال!

اولی: امان از دست این زنها! زنم تمام دارائی ام را برداشت و رفت.
دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی ام رو برداشت و نرفت!

مادر به پسرش: هیچ خجالت نکشیدی این همه کیک رو تنهایی خوردی، اصلاً هیچ به فکر خواهرت بودی؟
پسر بچه: آره مامان همه اش به فکرش بودم، که نکنه یک دفعه وسط خوردن کیک سر برسه!

حیف نون از صدای جیرجیرک خوابش نمی برده، جیرجیرکه رو روغنکاری می کنه!

حیف نون می ره عیادت یکی از دوستانش، وقتی می خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن، میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید، که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها!

دو تا دروغگو داشتن از کنار یک کوه رد می شدن یکی به دیگری گفت: اون مورچه را می بینی که بالای اون کوهه؟ اون یکی هم گفت: کدوم یکی را می گی؟ اون یکی را که چشمش بازه یا اون یکی که چشاش بسته است؟

از حیف نون می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق!

می دونی بزرگترین خوبی مجرد بودن چیه؟
از هر طرف تخت که عشقت بکشه می تونی بیای پایین!

حیف نون در خونش رو رنگ می کنه، بجه هاش گم می شن!

یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه:
سبز - آبى - قرمز
ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من راقص نورم!

از حیف نون می پرسن برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه 3 نفر. می گن چرا 3 نفر؟ میگه: یه نفر میره بالای نردبون لامپ رو بگیره، دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخونن!

حیف نون زنشو بدجوری می زده، ازش می پرسن چی کار کرده که می زنیش؟ می گه اگه می دونستم که می کشتمش!

حیف نون با کلید گوشش رو تمیز می کنه، گردنش قفل می شه!

به حیف نون می گن: فهمیدی زلزله اومد؟ می گه: نه! من روم اون ور بود!

دو نفر تصمیم می گیرند فارسی حرف بزنند.
اولی: پا شو!
دومی: نمی پاشم!
اولی: نمی پاشم چیه؟ باید بگی پاشیده نمی شوم!

به حیف نون ميگن از چه لبي خوشت مياد؟ ميگه از لب جوب!

حیف نون با احساسات زنش بازی مي كنه، سه هيچ مي بازه!

حیف نون مي ره عروسی، تو عروسي برف شادي مي زنن، سرما مي خوره!

حیف نون میره WC باد صدادار میده! میاد بیرون می بینه چندتا دختر جلوی در ایستادن. برای اینکه ضایع نشه میگه: اه! بی فرهنگا! شیمیایی می زنن آب نمی ریزن صداش بره!!!

حیف نون پول مي اندازه توي صندوق صدقات، بعد سوارش مي شه!

حیف نون رفت حج. اونجا نه نماز می خوند، نه طواف می کرد... ازش پرسیدن چرا؟ گفت: به ما گفتن همه چیز با کاروانه!

به آقای خوش غیرت گفتن زنت باز امروز با بنز امير آقا رفت بيرون.
آقای خوش غیرت ميگه: موندم كه امير آقا چند تا كارت سوِخت داره؟!

حیف نون با دوستش دعواش می شه. جمعیت می گن: بزن تو فکش!
حیف نون نمی دونسته فک کجاست؟ محکم می زنه تو شکم دوستش!
دوستش شکمشو می گیره می گه: آخ فکم!

امیر حسین بازدید : 94 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
چشماشو بست و مثل هر شب انگشتاشو کشید روی دکمه های پیانو .
صدای موسیقی فضای کوچیک کافی شاپ رو پر کرد .
روحش با صدای آروم و دلنواز موسیقی , موسیقی که خودش خلق می کرد اوج می گرفت .
مثه یه آدم عاشق , یه دیوونه , همه وجودش توی نت های موسیقی خلاصه می شد .
هیچ کس اونو نمی دید .
همه , همه آدمایی که می اومدن و می رفتن
همه آدمایی که جفت جفت دور میز میشستن و با هم راز و نیاز می کردن فقط براشون شنیدن یه موسیقی مهم بود .
از سکوت خوششون نمیومد .
اونم می زد .


داستان عشقولانه _ پیانو | www.3even.mihanblog.com


غمناک می زد , شاد می زد , واسه دلش می زد , واسه دلشون می زد .
چشمش بسته بود و می زد .
صدای موسیقی براش مثه یه دریا بود .
بدون انتها , وسیع و آروم .
یه لحظه چشاشو باز کرد و در اولین لحظه نگاهش با نگاه یه دختر تلاقی کرد .
یه دختر با یه مانتوی سفید که درست روبروش کنار میز نشسته بود .
تنها نبود … با یه پسر با موهای بلند و قد کشیده .
چشمای دختر عجیب تکونش داد … یه لحظه نت موسیقی از دستش پرید و یادش رفت چی داره می زنه .
چشماشو از نگاه دختر دزدید و کشید روی دکمه های پیانو .
احساس کرد همه چیش به هم ریخته .
دختر داشت می خندید و با پسری که روبروش نشسته بود حرف می زد .
سعی کرد به خودش مسلط باشه .
یه ملودی شاد رو انتخاب کرد و شروع کرد به زدن .
نمی تونست چشاشو ببنده .
هر چند لحظه به صورت و چشای دختر نگاه می کرد .
سعی کرد قشنگ ترین اجراشو داشته باشه … فقط برای اون .
دختر غرق صحبت بود و مدام می خندید .
و اون داشت قشنگ ترین آهنگی رو که یاد داشت برای اون می زد .
یه لحظه چشاشو بست و سعی کرد دوباره خودش باشه ولی نتونست .
چشاشو که باز کرد دختر نبود .
یه لحظه مکث کرد و از جاش بلند شد و دور و برو نگاه کرد .
ولی اثری از دختر نبود .
نشست , غمگین ترین آهنگی رو که یاد داشت کشید روی دکمه های پیانو .
چشماشو بست و سعی کرد همه چیزو فراموش کنه .
….
شب بعد همون ساعت
وقتی که داشت جای خالی دختر رو نگاه می کرد دوباره اونو دید .
با همون مانتوی سفید
با همون پسر .
هردوشون نشستن پشت همون میز و مثل شب قبل با هم گفتن و خندیدن .
و اون برای دختر قشنگ ترین آهنگشو ,
مثل شب قبل با تموم وجود زد .
احساس می کرد چقدر موسیقی با وجود اون دختر براش لذت بخشه .
چقدر آرامش بخشه .
اون هیچ چی نمی خواست .. فقط دوس داشت برای گوشای اون دختر انگشتای کشیده شو روی پیانو بکشه .
دیگه نمی تونست چشماشو ببنده .
به دختر نگاه می کرد و با تموم احساسش فضای کافی شاپ رو با صدای موسیقی پر می کرد .
شب های متوالی همین طور گذشت .
هر روز سعی می کرد یه ملودی تازه یاد بگیره و شب اونو برای اون بزنه .
ولی دختر هیچ وقت حتی بهش نگاه هم نمی کرد .
ولی این براش مهم نبود .
از شادی دختر لذت می برد .
و بدترین شباش شبای نیومدن اون بود .
اصلا شوقی برای زدن نداشت و فقط بدون انگیزه انگشتاشو روی دکمه ها فشار می داد و توی خودش فرو می رفت .
سه شب بود که اون نیومده بود .
سه شب تلخ و سرد .
و شب چهارم که دختر با همون پسراومد … احساس کرد دوباره زنده شده .
دوباره نت های موسیقی از دلش به نوک انگشتاش پر می کشید و صدای موسیقی با قطره های اشکش مخلوط می شد .
اونشب دختر غمگین بود .
پسربا صدای بلند حرف می زد و دختر آروم اشک می ریخت .
سعی کرد یه موسیقی آروم بزنه … دل توی دلش نبود .
دوست داشت از جاش بلند شه و با انگشتاش اشکای دخترو از صورتش پاک کنه .
ولی تموم این نیازشو توی موسیقی که می زد خلاصه می کرد .
نمی تونست گریه دختر رو ببینه .
چشماشو بست و غمگین ترین آهنگشو
به خاطر اشک های دختر نواخت .

همه چیشو از دست داده بود .
زندگیش و فکرش و ذکرش تو چشمای دختری که نمی شناخت خلاصه شده بود .
یه جور بغض بسته سخت
یه نوع احساسی که نمی شناخت
یه حس زیر پوستی داغ
تنشو می سوزوند .
قرار نبود که عاشق بشه …
عاشق کسی که نمی شناخت .
ولی شده بود … بدجورم شده بود .
احساس گناه می کرد .
ولی چاره ای هم نداشت … هر شب مثل شب قبل مثل شب اول … فقط برای اون می زد .

یک ماه ازش بی خبر بود .
یک ماه که براش یک سال گذشت .
هیچ چی بدون اون براش معنی نداشت .
چشماش روی همون میز و صندلی همیشه خالی دنبال نگاه دختر می گشت .
و صدای موسیقی بدون اون براش عذاب آور بود .
ضعیف شده بود … با پوست صورت کشیده و چشمای گود افتاده …
آرزوش فقط یه بار دیگه
دیدن اون دختر بود .
یه بار نه … برای همیشه .
اون شب … بعد از یه ماه … وقتی که داشت بازم با چشمای بسته و نمناکش با انگشتاش به پیانو جون می داد دختر
با همون پسراز در اومد تو .
نتونست ازجاش بلند نشه .
بلند شد و لبخندی از عمق دلش نشست روی لباش .
بغضش داشت می شکست و تموم سعیشو می کرد که خودشو نگه داره .
دلش می خواست داد بزنه … تو کجایی آخه .
دوباره نشست و سعی کرد توی سلولای به ریخته مغزش نت های شاد و پر انرژی رو جمع کنه و فقط برای ورود اون
و برای خود اون بزنه .
و شروع کرد .
دختر و پسرهمون جای همیشگی نشستن .
و دختر مثل همیشه حتی یه نگاه خشک و خالی هم بهش نکرد .
نگاهش از روی صورت دختر لغزید روی انگشتای اون و درخشش یک حلقه زرد چشمشو زد .
یه لحظه انگشتاش بی حرکت موند و دلش از توی سینه اش لغزید پایین .
چند لحظه سکوت توجه همه رو به اون جلب کرد و خودشو زیر نگاه سنگین آدمای دور و برش حس کرد .
سعی کرد دوباره تمرکز کنه و دوباره انگشتاشو به حرکت انداخت .
سرشو که آورد بالا نگاهش با نگاه دختر تلاقی کرد .
- ببخشید اگه میشه یه آهنگ شاد بزنید … به خاطر ازدواج من و سامان …. امکان داره ؟
صداش در نمی اومد .
آب دهنشو قورت داد و تموم انرژیشو مصرف کرد تا بگه :
- حتما ..
یه نفس عمیق کشید و شاد ترین آهنگی رو که یاد داشت با تموم وجودش
فقط برای اون
مثل همیشه
فقط برای اون زد
اما هیچکس اونشب از لا به لای اون موسیقی شاد
نتونست اشک های گرم اونو که از زیر پلک هاش دونه دونه می چکید ببینه
پلک هایی که با خودش عهد بست برای همیشه بسته نگهشون داره
دختر می خندید
پسر می خندید
و یک نفر که هیچکس اونو نمی دید
آروم و بی صدا
پشت نت های شاد موسیقی
بغض شکسته شو توی سینه رها می کرد .

 
امیر حسین بازدید : 107 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)



دوست دارید بدانید که چطور احساسات گرم و سوزان معشوقه تان را ارضاء می کنید؟ فال این هفته در مورد سبک لب دادن متولدین ماه های مختلف است. امیدواریم با خواندن این فال بتوانید با شخصیت معشوقتان بیشتر آشنا شوید و ببینید که لبهایتان چه سرنوشت عشقی برای شما رقم می زند!

عشق بازی ،عکس های لب تو لب | WWW.NAZPIX.IR


برج حمل (فروردین)  بوسه های شما با فوران خنده، لبخند و مسخره بازی قطع می شود.

برج ثور  (اردیبهشت) بوسه های شما با تعلل صورت می گیرد اما بوسه هایی ژرف و با احساس هستند که پی در پی می آیند و می آیند و...


برج جوزا (خرداد) بوسه های شما تند و سریع و بسیار پرحرارت هستند که نشانگر حس شهوتران و لذت طلب شماست، اما این احساس داغ و سوزان خیلی زود فروکش می کند.

برج سرطان (تیر) بوسه های شما گرم و لطیف است، و دوست دارید تا ابد به آن ادامه دهید...  


برج اسد (مرداد) بوسه های شما وحشی و پراحساس، همراه با چنگ زدن و گاز گرفتن است. هیچگاه موقع بوسیدن از بروز احساسات خود جلوگیری نمی کنید و دوست دارید دیگران شما را به این خاطر تشویق کنند.

برج سنبله (شهریور) بوسه های شما بسیار دقیق، ظریف و ماهرانه است و معشوقتان زمانی متوجه آن می شود که شما کارتان را تمام کرده اید.


عکس هایی از لب، لب گیری، WWW.NAZPIX.IR


برج میزان (مهر) آنقدر نگران وضعیت تنفستان هستید که نمی توانید خوب به بوسیدنتان بپردازید.

برج عقرب (آبان)
شما خیلی زود از بوسیدن می گذرید و به سراغ......چیزی می روید که پشت سر آن برسد.

برج قوس (آذر) بوسه های شما غافلگیر کننده و خود به خودی هستند که باعث می شود معشوقتان بیشتر و بیشتر طلب کند.



برج جدی (دی) بوسه های شما لحظه ی خلاص شدن و آزادی از استرسی است که در طول روز اسیرتان کرده است. 



برج دلو (بهمن) بوسه های شما خیس و با کثیف کاری همراه است و هنگام بوسیدن چشمانتان را باز نگاه می دارید!



برج حوت (اسفند) بوسه های شما رویایی، خیال انگیز، عاشقانه و ابدی است.






http://i.peperonity.com/c/8C761B/707120/ssc3/home/078/emo-love/albums/emo_kiss__6_.jpg_320_320_0_9223372036854775000_0_1_0.jpg
امیر حسین بازدید : 115 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)

سلام بازدید کننده عزیز جان هرکی که دوسش داری روی تبلیغات کلیک کنید برای شما سودی ندارد و لی برای من دارد. راستی برای هرکی که رو تبلیغات کلیک کنه براش صلوات میفرستم. دستتان درد نکنه

با تشکر مدیر وبلاگ

امیر حسین بازدید : 89 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
سلام امروز به مناسبت روز زن یک مسابقه دارم که جایزه اش سه ربع سکه است که ژولش را از طریق کار با اینترنت گرفته ام.

سوال مسابقه:برای مادرتان هدیه چی گرفته اید؟

۱)روسری

۲)گل

۳)پول دادم

۴)وقت نشده چیزی بگیرم

۵)وسایل منزل برای او گرفتم

۶)طلا گرفتم

۷)هیچی نگرفتم

جواب خود را در نظر خواهی این پست بگذارید.

تا پایان خرداد ماه فرصت دارید تا جواب مسابقه را اعلام کنید راستی شماره تماستان را یا آدری ایمیل خود را بگذارید.

امیر حسین بازدید : 84 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
ویژگی های نوجوانی:
برخی از مردم تصور می کنند که نوجوانان دمدمی مزاج، افراط گرا، بی بند و بار، پیرو مد و یا شورشی هستند در حالی که تمام این خصائص بخشی از بحران بلوغ محسوب می شود. در واقع نوجوان در این دوران بطور دائمی در حال تغییر و تکامل است از همین روست که ممکن است دیدگاه های متفاوت و متعارض در هر دوران نسبت به موضوعات یکسان از خود نشان دهند و یا حالات روانی متفاوتی داشته باشند، گاهی بسیار پر شر و شور و گاهی آرام و درونگرا.

درهمین دوران است که نوجوان باید با یکی از مهمترین بحران های روانی زندگی خود رو در رو شود: بحران بلوغ.
بحران بلوغ، بخشی از خصیصه طبیعی این دوران انقلابی است که اگر نوجوان موفق شد به خوبی با آن رو در رو شود و از پس آن بر آید در مرحله جوانی با مشکلات کمتری روبرو خواهد شد.
نوجوان چه می خواهد:
نیل به آزادی و رهایی از سلطه پدر و مادر: نوجوان برای اثبات هویت و شخصیت خود در صدد اثبات خود است.
- گرایش به ارتباط با نوجوانان دیگر: یادگیری اجتماعی
- علاقه به انتخاب شغل و آمادگی برای قبول مسئولیت، از طریق آزمون و خطا و استعداد
- کوشش در راه تامین مالی و استقلال اقتصادی، از طریق عدم وابستگی به والدین
- گرایش به انتخاب همسر و تشکیل خانواده، از طریق خیال پردازی و آزمون وخطا
- آمادگی برای پی بردن به ارزشهای اخلاقی و معنوی، جهت روش حل مشکل
- آگاهی از محدودیت ها و توانایی های خود و نوجوانان دیگر، جهت برخورد منطقی با رقابت ها و واقع بینی
- قابلیت پیشرفت در مفاهیم ذهنی و مهارتهای مختلف، جهت کسب تجربه و درک مفاهیم بزرگسالان
- نیاز به راهنمایی و پیشرفت به سوی کمال، ازطریق الگوها و تجارب مناسب
انقلاب جسمانی و روانی:
نوجوانان در طول چند سال بارها تغییر می کنند نه تنها از نظر جسمانی بلکه همچنین از نظر روانی
دگرگونی های جسمانی و روانی با ترشح غده های جنسی آغاز و با ترشحات سایر غدد نظیر هیپوفیز و فوق کلیوی تکمیل می شود. متابولیسم انقلابی، ماهیچه های قوی، رشد استخوان ها، رشد سریع تر ساق های پا به نسبت بالا تنه، حجم قلب به دوبرابر افزایش می یابد که همزمان با بالارفتن فشار خون است.
اما رشد مغز به نسبت دوران کودکی چندان سریع نیست و بسیار ناچیز جلوه می کند.
اگر دختر نوجوان عادت ماهیانه را دورانی بداند که در آن از برخی فعالیت های اجتماعی منع شود می تواند تاثیرات منفی در ساختار شخصیت وی بگذارد. اضطراب عادت ماهیانه:
عادت ماهیانه ممکن است در برخی موارد با اضطراب در میان دختران همراه شود، در جوامع و خانواده هایی که آموزش جنسی الزامی به نوجوانان ارائه نمی شود، اولین عادت ماهیانه ممکن است با تغییراتی نادرست از جنسیت، اعتقادات مذهبی و یا احساس طرد شدگی و سردرگمی در دختران همراه شود. نوجوان ممکن است تصور کند که عادت ماهیانه که معمولا همراه با ضعف و درد نیز هست نوعی بیماری است، به ویژه آنکه برخی از دختران در این دوران دستخوش اختلالات خلقی ملایم هم می شوند، بی حوصله، گوشه گیر و عصبی و یا بهانه جو و پرخاشگر می شوند. تمام این نشانه ها ممکن است نوجوانی که تجربه و یا اطلاعات کافی در باره عادت جنسی ندارد را دچار اضطراب کند.
از همین رو بسیار ضروری است که از پیش برای تجربه عادت ماهیانه دارای آمادگی باشد و بداند که چگونه باید با آن روبرو شود و یا معنای این رخداد در بلوغ برای وی چیست.همچنین در مورد عادت ماهیانه تصورات و باورهای غلط نیز می توانند مشکل زا باشند، مثلا اگر دختر نوجوان عادت ماهیانه را دورانی بداند که در آن نجس و ناپاک است و از برخی فعالیت های اجتماعی منع شود می تواند تاثیرات منفی در ساختار شخصیت وی بگذارد. عادت ماهیانه در دختران سرآغاز توجه جدی تر به جنسیت هم است، دختران در این سن به نشانه های بلوغ در بدن خود توجه بیشتری نشان می دهند. این توجه به جنسیت سبب شود تا اثر تاثیرات محیط خانواده در جهت یابی های جنسی نوجوان دستخوش تغییرات ناخواسته ای شود. مثلا در خانواده ای که دختر خانواده را همچون پسر بار آورده اند و یا از وی خواسته اند که نقش های پسرانه را ایفا کند، دوگانگی یا بحران جهت یابی جنسی ممکن است به درازا بکشد و یا سبب در هم آمیختن نقش های جنسی شود.

ZYD

امیر حسین بازدید : 100 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
سلام بچه های عزیز مرسی که به کن سر زدید.

اگه شما دوست دختر دارید اسمش را تو ثبت نظر ها بگذارید و اگر دوست پسر دارید اسم او را بگزارید.راستی اسم خودتان را هم بگذارید تا در مسابقه love.tv اسمتان را برایشان ایمیل کنم.

Bay

تعداد صفحات : 14

درباره ما
Profile Pic
دوستان عزیز بسیار دوستان دارم و شما آزاد هستید مطالب را با ذکر منبع کپی کنید و به ما نظر دهید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 134
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 49
  • بازدید سال : 229
  • بازدید کلی : 8,314
  • کدهای اختصاصی
    کد آهنگ Loca از Shakira

    جدیدترین کد آهنگ