loading...
عشق
امیر حسین بازدید : 84 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
مطمئنم که خیلی ها دوست دارن اسم اصلی رپر ها رو بدونن

هیچکس = سروش لشکری
ساسی مانکن=ساسان حیدری
تهی =سید حسین موسوی
آرمین 2afm = آرمین زارعی
یاس = یاسر بختیاری
پیشرو = رضا ناصری
استپس = حسام عزتی
فلاکت =شاهین علیزاده
اسلیم = مهدی چاوشی
تتلو = امیر مقصودلو
هیتلر=کوروش یعقوبی
ساماویلی=سامان کرامتی
سیجل=سیاوش جلالی
قیامت= امیر حسین فرهنگ
پیت بوی = عماد رستمی
بیداد = امیر قهرمانی
علی ساتراپ = علی اراکی
رضایا=امیر رضا طاری
حسین مخته=حسین مختاری
علیشمس= علی شمس
آتیش=بهاره طالب لو

امیر حسین بازدید : 93 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
دختر مثل یک آدامس است......جویدن طولانی هر آدامس به جز بی مزه شدنش حاصلی نداردیک دختر مثل یک آدامس است......هیچ وقت آدامس نیمه خورده کسی را به دهان نگذارید
یک دختر مثل یک آدامس است......داشتن آدامسی که نتوانی بازش کنی با نداشتنش هیچ فرقی ندارد
یک دختر مثل یک آدامس است......آدامس زیاد مانده ارزش جویدن ندارد
یک دختر مثل یک آدامس است......هر چندی به دندان هایتان استراحت دهید، به هر حال آدامستان را میتوانید عوض کنید ولی دندانهایتان را نه!
یک دختر مثل یک آدامس است......به چشیدن طعم تنها یک آدامس اکتفا نکنید، آدامس ها در شکل ها، مزه ها و قیمت های مختلف ساخته می شود
یک دختر مثل یک آدامس است......فراموش نکنید که پایان کار هر آدامس سطل آشغال است، پس برای هیچ آدامسی قیمت زیادی نپردازید
یک دختر مثل یک آدامس است......و ازدواج مثل قورت دادن آن، هیچ احمقی آدامسش را قورت نمیدهد
یک دختر مثل یک آدامس است......داشتن یک بسته آدامس همیشه بهتر از داشتن فقط یک آدامس است
یک دختر مثل یک آدامس است......حسرت آدامسی که دورش اندختید را نخورید. آدامس های خوشمزه تر همیشه پیدا می شود
نوشته شده در یکشنبه شانزدهم اسفند 1388ساعت
امیر حسین بازدید : 107 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)

هرگز بيني هايشان عمل کرده نيست !

موهايشان خدادادي طلائي است و مادر زادي مش داره !

وقتي از کنار هم رد ميشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمي کنند!

تمام زيور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است!

تا قبل از ازدواج هر گز ابروهايشان را بر نمي دارند!

بدون اجازه خانواده شان هيچ جا نميرن !

وقتي باهاشون دوست شدي هفته دوم بايد بري خواستگاري!

هميشه سر به زير هستن و به هيچ غريبه اي نگاه نمي کنند!

امیر حسین بازدید : 121 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
. داشتن4الی 5 تا دوست دختر

۲. داشتن مدل موهای مزخرف

۳. گفتن حرفای دری وری!

۴. اینکه وانمود کنن خیلی با مزه ان!

۵. کارت اینترنت

۶. داشتن یاهو مسنجر

۷.اینکه اعتماد به نفس کاذب داشته باشن!

۸.دروغ گفتن

۹.پوووول(البته باید متذکر شد که این به مورد شماره ی 1 مربوط میشه!)

۱۰.عمل کردن بینی

۱۱.قدرت نمایی بی خودی

۱۲......(زیاد فوزولی نکنین.بزرگ می شین می فهمین!)

۱۳.بدون نگاه کردن فیلم های مزخرف جنگی

۱۴.نگاه کردن فیلمهای هالیوودی(البته نگاه نمی کنن.ولی به صورت دروغ برای همدیگه تعریف می کنن!)

۱۵.پوشیدن شلوارهای ساق کوتاه!

۱۶.بدون کل کل کردن با دخترا (البته اینم به کمبود زهنیشون بر می گرده ها)

۱۷.بدون میسد کال انداختن در 12ساعت(پول که ندارن اس ام اس بدن یا زنگ بزنن)

۱۸.بدون سربازی رفتن(که در این حالت مامان باباشون می کشنشون اگه نرن)

۱۹.هفته ای یه بار خواستگاری نرفتن

۲۰.تکنو نزدن که اصلا استعدادی ندارن

۲۱.نذاشتن خط ریش های عجیب و غریب

۲۲.اربده نکشیدن...
امیر حسین بازدید : 92 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
نيمه شب پريشب گشتم دچار کابوس                     ديدم به خواب ،حافط توي صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ ، گفتا : عليک جانم                   گفتم : کجا روي ؟ گفت : والله خود ندانم
گفتم : بگير فالي گفتا : نمانده حالي                       گفتم : چگونه اي ؟ گفت : در بند بي خيالي
گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داري ؟                 گفتا : که مي سرايم شعر سپيد باري
گفتم : ز دولت عشق ، گفتا : کودتا شد                   گفتم : رقيب ، گفتا : کله پا شد
گفتم : کجاست ليلي ؟ مشغول دلربايي؟                 گفتا : شده ستاره در فيلم سينمايي
گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟                گفتا : عمل نموده ، ديروز يا پريروز
گفتم : بگو ، ز مويش گفتا که مش نموده                 گفتم : بگو ، ز يارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟        گفتا : شديد گشته معتاد گرد و افيون
گفتم : کجاست جمشيد ؟ جام جهان نمايش ؟         گفتا : خريده قسطی ال سی دی ای به جايش
گفتم : بگو ، ز ساقي حالا شده چه کاره ؟               گفتا : شدست منشي در دفتر اداره
گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنماي منزل                       گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها                        گفتا : آژانس دارد با تور دور دنيا
گفتم : بگو ، ز محمل يا از کجاوه يادي                      گفتا : پژو ، دوو ، بنز يا گلف نوک مدادي
گفتم : که باد صبا کو آن باد صبح شرقي                   گفتا : که جاي خود را داده به فاکس برقي
گفتم : بيا ز هدهد جوييم راه چاره                           گفتا : به جاي هدهد ديش است و ماهواره
گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟                        گفتا : به پست داده ، آورد يا نياورد ؟
گفتم : بگو ، ز مشک آهوي دشت رنگي                   گفتا : که ادکلن شد در شيشه هاي رنگي
گفتم : سراغ داري ميخانه اي حسابي ؟                   گفتا : آنچه بود از دم گشته چلوکبابي
گفتم : شراب نابي تو دست و پا نداري ؟                  گفتا : که جاش دارم و افور با نگاري
گفتم : بلند بوده موي تو آن زمان ها                        گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتي ؟                گفتا : نديده بودم هالو به اين خرفتي
امیر حسین بازدید : 153 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)

تیمارستان

رئیس تیمارستان: اسمت چیه؟

دیوانه: حسن

رئیس: اسم پدرت چیه؟

دیوانه: حسن

رئیس: اینکه نمی شه هم اسم تو حسن باشه و هم اسم پدرت؟

دیوانه: تو خونه ما همه اسمشون حسنِ جز برادرم حسین که اسمش اصغرِ

امیر حسین بازدید : 109 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
دخترها:

توی ماهیتابه روغن میریزن

اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن

تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن

چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو، نوش‌جان میکنن

 

پسرها:

توی کابینت‌های بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن

توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بالاخره پیداش میکنن

ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن

توی ماهیتابه روغن میریزن

توی یخچال دنبال تخم‌مرغ میگردن

یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن

چند تا فحش میدن

دنبال کبریت میگردن

با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره

ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!)

ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن

تخم‌مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن

چند تا فحش میدن و لباس میپوشن

میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن

تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن

روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن

تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن

دنبال نمکدون میگردن

نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن

دنبال کیسه نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن

نمکدون رو پر از نمک میکنن

صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون

نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن

بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه

چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن

توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن

با چنگال فلزی تخم‌مرغها رو هم میزنن

صدای «گل» رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون

سریع برمیگردن توی آشپزخونه

تخم‌مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
ماهیتابه رو میندازن توی سینک

دنبال ظرفهای مسی میگردن

قابلمه مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم‌مرغ میریزن

چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن

یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن

چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن

یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه

روی باقیمانده تخم‌مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن

چند تا فحش میدن و بلند میشن

نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن

قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن

چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن

با یه پارچه تنظیف، قابلمه رو برمیدارن

پارچه رو که توسط شعله، آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن

نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن

امیر حسین بازدید : 119 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه. وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت.
"آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: " نه" فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد : نه. فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟ جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد. یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب. "
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.

نکته اخلاقی: هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده

جک

امیر حسین بازدید : 108 پنجشنبه 29 مهر 1389 نظرات (0)
سرهنگ: اسمت چیه؟ سرباز: ممد / سرهنگ: این چیه دستت؟ سرباز: تفنگ / سرهنگ: تفنگ؟ این مملکتته, آبروته, زندگیته, شرافتته, خواهرته, مادرته, و …. / سرهنگ رو به سرباز دوم : اسمت چیه؟ سرباز: غضنفر / سرهنگ: این چیه دستت؟ سرباز: این خواهرومادر ممده

 

........................................................................

 

2.غضنفر میره دستشوئی زنونه میگیرنش میگن : مگه کوری نمیبینی زنونست؟ میگه : من چکار کنم اینجا نوشته: زنا، نه! اونطرف هم نوشته: مردا، نه

 

........................................................................................................

3.معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه خری رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
شاگرد: آقا اجازه، حس برادری!

 

...................................................................................................

 

4.به یه غضنفر میگن چه وقت نه راه پس داری نه راه پیش؟؟؟؟میگه وقتی که روی اره نشسته ام

 

................................................................................................................ 

5.به غضنفر میگن لپ لپ می خری؟
 میگه : آره ! میگن حالا جایزه هم توش داره؟
میگه فکر نمی کنم ،‌من لپ لپ رو واسه کیفیتش می خرم !!!

 

.................................................................................................................

 

6.از یک معتاد میپرسن چطور شد که معتاد شدی؟ میگه با بچه ها قرار گزاشتیم روزهای تعطیل تفریحی بکشیم یه هویی خوردیم به عیدنوروز

 

.................................................................................................................

 

7..یک شب تلوزیون فیلم سینمایی گذاشته بوده، تو فیلم مرده به زنش میگه: شب بخیر لورا. یهو تو لرستان ملت همه تلوزیون رو خاموش میکنند، میرن میخوابن

تعداد صفحات : 14

درباره ما
Profile Pic
دوستان عزیز بسیار دوستان دارم و شما آزاد هستید مطالب را با ذکر منبع کپی کنید و به ما نظر دهید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 134
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 46
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 63
  • بازدید ماه : 82
  • بازدید سال : 262
  • بازدید کلی : 8,347
  • کدهای اختصاصی
    کد آهنگ Loca از Shakira

    جدیدترین کد آهنگ